نویسنده: لیلی سادات حسینی
طالبان، با تاریخچهای طولانی از خشونت و سرکوب، بیش از دو دهه است که زنان افغانستان را هدف مستقیم خشونتهای چندلایه قرار دادهاند مانند، خشونت جسمی، شکنجه، ضرب و جرح، ازدواجهای اجباری، تجاوز و سلب امنیت فیزیکی

جهاد النکاح، بردگی جنسی، استفاده از زنان بهعنوان ابزار تبلیغاتی و مشروعیتبخشی تهدید، تحقیر، ترس دائم، فشار برای همکاری با این گروه، محرومیت از کار و منابع مالی، وابستگی اقتصادی اجباری، محرومیت از تحصیل، محدودیت حضور اجتماعی و سرکوب هویت زنانه
در این شرایط، پدیده زنان لابیگر طالبان شکل گرفت زنانی که قربانی بردهداری جنسی و تحقیر سیستماتیک بودهاند، اما اکنون در رسانه، سیاست و فضای مجازی، ابزار تبلیغاتی و روانی گروه طالبان شدهاند.
تاریخچه و مرحلههای ظهور زنان لابیگر
۱۹۹۶–۲۰۰۱: گروه طالبان با ورود به کابل و مناطق مرکزی، زنان را از آموزش و فعالیت اجتماعی محروم کردند. برخی زنان قربانی جهاد النکاح شدند و در همین دوره، نخستین نمونههای همکاری اجباری با گروه طالبان شکل گرفت.
۲۰۰۱–۲۰۲۱: طالبان در سایه جنگ و حضور بینالمللی، شبکههای مخفی خود را حفظ کردند و زنان قربانی، در موارد محدود، به لابیگری رسانهای روی آوردند.
۲۰۲۱–اکنون: بازگشت طالبان به قدرت، محدودیتها را شدت بخشید و زنان لابیگر، چه داخلی و چه بینالمللی، نقش اصلی در تحریف واقعیت و مشروعیت بخشی گروه طالبان پیدا کردند.
انواع زنان لابیگر طالبان
- زنان لابیگر داخلی:
فعالیت در رسانهها، شبکههای اجتماعی و سازمانهای تحت کنترل طالبان
وظیفه: توجیه قوانین سرکوبگرانه و مشروعیت بخشی داخلی. - زنان لابیگر بینالمللی:
حضور در نشستها، کنفرانسها و سازمانهای جهانی.
وظیفه: شستشوی چهره طالبان و القای تصویری «صلح آمیز و قابل
تعامل» - زنان لابیگر رسانهای:
انتشار محتوا، ویدئو، مصاحبه و گزارش
وظیفه: پروژه جنگ روانی و ایجاد تصویر مثبت از طالبان - زنان سایبری و هکری:
فعالیت در واتساپ، تلگرام و حسابهای جعلی شبکههای اجتماعی
ماموریت: شناسایی نظامیان، ماموران و کارمندان دولتی، خنثی سازی پروژههای رسانهای، کنترل جریان اطلاعات

تاکتیکها:
نفوذ به گروهها، باجگیری، فشار روانی، ایجاد موجهای نظر جعلی برای تأثیر جمعی:
الف)فشار اقتصادی و فقر: بسیاری از زنان لابیگر، قربانی فقر و وابستگی اقتصادی هستند.
ب) زنان روسپی : که برای نجات جان و زندگی خود، زبان خود را به طالبان فروختهاند .
دستمزدهای محدود یا سهم از پروژههای رسانهای، ابزار وابستگی و کنترل روانی است
ج) زنان مجرم و مقصر از دورههای پیشین:
برخی زنان پیش از بازگشت طالبان با نهادهای خارجی یا حکومت های سابق همکاری کردهاند. طالبان از سابقه آنان بهعنوان اهرم فشار برای مشروعیت بخشی استفاده میکند.
امتیازات مالی و دستمزد:
طالبان به زنان لابیگر در ازای همکاری، معاشهای ماهانه یا حمایت اقتصادی محدود میدهند.برخی زنان، بطور غیر رسمی سهمی از پروژههای رسانهای یا حمایتهای مالی شبکه طالبان دریافت میکنند که نقش آنان را به عنوان ابزار مؤثرتر تثبیت میکند.این دستمزدها نه تنها تأمینکننده زندگی روزمره است، بلکه ابزار وابستگی و کنترل روانی زنان نیز به شمار می رود.
صلاحیت، توانایی و قدرت اجتماعی:
سطح تحصیلات زنان لابیگر متفاوت است.حتی با سواد کم، زنان سایبری و هکری قادر به مدیریت شبکههای جعلی و موجهای روانی هستند.:
قدرت محدود به شبکه داخلی، رسانهها و برخی محافل بینالمللی.
صدای منتقدان سرکوب و جریان اطلاعات کنترل میشود
زنان در بخش نظامی و امر به معروف:
برخی با سواد محدود، در واحدهای امر به معروف و بخش نظامی طالبان استخدام شدهاند
وظیفه: شناسایی، سرکوب و گاهی پاکسازی اجتماعی ترکیبی از قربانی و عامل خشونت، چرخه سرکوب زنان را ادامه میدهند
ماشین سایبری طالبان:
گروههای هکری آموزش دیده برای نفوذ به حسابها و باجگیری
ایجاد موجهای پیام مذهبی، قومی و ناسیونالیستی برای حمایت مردمی ساختگی
دهها حساب جعلی برای تکرار نظر و ایجاد «تأثیر روانی جمعی»
بازی روانی: تحریف واقعیت:
- خلق داستانهای قلابی از مهربانی طالبان
- ایجاد جنجالهای مذهبی و قومی برای منحرف کردن توجه
- استفاده از زنان لابیگر برای شستن چهره خونین طالبان در محافل بینالمللی

هدف بازی روانی:
مردم و جهان باور کنند طالبان «واقعی» همان طالبان تبلیغشدهاند، نه طالبان جنایتکار خیابانهای کابل، هرات و مزار.
تحلیل روانشناسی و سیاسی فردی:
ترکیبی از ترس، شرم و نیاز به بقا زنان را ابزار جنگ روانی میکند، فشار خانواده و جامعه سنتی آنان را مجبور به لابیگری میکند
ارزشهای مردسالار طالبان، زنان لابیگر را به نماد «زن ایدهآل طالبانی» تبدیل میکند
زبان و رسانه:
واژهها و روایتها ذهن مخاطبان را کنترل میکنند

روانشناسی سیاسی:
زنان لابیگر ابزار مشروعیت بخشی طالبان در سطح داخلی و بینالمللی هستند. برخی برای انتقام قومی یا قبیلهای، به دشمن زن بودن خود تن میدهند و برخی به علت ترس و وابستگی اقتصادی، زبان خود را میفروشند. اما فراموش نکنند که وقتی دیوار برچیده شود، طالبان اول سراغ همانها میآید که تصویرشان را بهعنوان «زن خوشخدمت» استفاده کردهاند.
پیامدها و آسیبها
- تضعیف امنیت روانی و هویت فردی
- بازتولید خشونت و چرخه سرکوب
- فرسایش اعتماد اجتماعی
- تحریف واقعیت و جنگ روانی
- آسیب فرهنگی و بازتولید ارزشهای زنستیز
- وابستگی اقتصادی و قدرت محدود
- خطر جسمی و تهدید جان
- تضعیف جنبشهای زنانه و اجتماعی
- تأثیر بینالمللی و مشروعیت ظاهری
زنان لابیگر جاسوس؛ یک راه بدون بازگشت
زنان جاسوس و سایبری گروه طالبان، وارد مسیری شدهاند که بازگشت ندارد. هر اقدام آنان پلی است به سوی تباهی و خیانت اما زنان افغان میتوانند محکم بایستند و مسیر زندگی و آینده خود را شکل دهند، حتی در دل سختترین شرایط. البته زنان افغان ثابت کردهاند که حتی زیر فشار شدید مردسالاری و جنگ، میتوانند امید و آزادی را به نسلها منتقل کنند و سرنوشت جامعه را تغییر دهند.
زنان لابیگر طالبان، هم قربانیاند و هم ابزار خشونت و مشروعیتبخشی؛ ترکیبی از بردگی جنسی، فشار اقتصادی، تهدید جان، امتیازات مالی محدود و آموزشهای نظامی و سایبری.این پدیده یک پروژه سیستماتیک روانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که بر ویرانههای جسم و روان قربانیان ساخته شده و چرخه خشونت را ادامه میدهد.
راه مقابله:
✓ افشای کامل جنایات طالبان و زنان لابیگر
✓ بازپروری روانی قربانیان
✓ فشار رسانهای و بینالمللی گسترده
اگر مقابله با این پدیده صورت نگیرد؟ این چرخه تا نسلهای آینده ادامه خواهد یافت و زنان قربانی همواره به ابزار مشروعیت دهی طالبان تبدیل خواهند شد.
زنان لابیگر امروز، قربانیان دیروز و ابزار فردای همین ترورستان طالباناند. اما زنان مقاوم، حتی زیر فشار شدید مردسالاری و جنگ، میتوانند سرنوشت یک ملت را دگرگون کنند و امید را به نسلهای بعدی منتقل کنند.