نویسنده جاوید کارگر

پس از سقوط افغانستان به دست طالبان، بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکا برنامههایی را برای اسکان شهروندان افغانستانی، به ویژه افراد تحصیلکرده و فعالان مدنی، آغاز کردند. به عنوان مثال، کانادا اعلام کرده است که زمینه اسکان ۵۹ هزار افغانستانی را فراهم کرده است. کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، هلند، بلژیک، ایتالیا، سوئد و غیره کشور های اروپایی نیز په ها هزار تن افغانستانی را تحت عنوان برنامههای انتقال به کشورهای خود منتقل و اسکان دادهاند.
اگرچه این اقدام به ظاهر نوعی کمک بشردوستانه به نظر میرسد، اما این سوال مطرح میشود که آیا این خروج نخبگان، به ضرر افغانستان تمام نمیشود؟
بسیاری از این افراد تحصیلکرده و متخصص، سرمایههای انسانی ارزشمندی برای افغانستان هستند و خروج آنها میتواند به تضعیف بیشتر این کشور و برگشت به صد سال قبل منجر شود.
از سوی دیگر، بسیاری از این پناهندگان افغانستانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی با چالشهای متعددی روبرو هستند. با وجود داشتن مدارک تحصیلی عالی، بسیاری از آنها مجبور به انجام کارهای سطح پایین مانند نظافتجی، پیشخدمتی در رستورانت ها و هوتل ها و کارگری میشوند. تنها درصد کمی از آنها موفق به یافتن شغلهای مرتبط با تخصص خود میشوند.

کمکهای مالی ابزاری برای ثبات یا تقویت گروه طالبان؟
کشورهای اروپایی و آمریکا همچنان به ارائه کمکهای مالی به افغانستان ادامه میدهند. به عنوان مثال، وزارت خارجه آلمان اخیراً اعلام کرده است که مبلغ ۵.۸ میلیون یورو به مردم افغانستان کمک میکند. اما سوال اینجاست که این کمکها چگونه مدیریت میشوند و آیا واقعاً به دست مردم نیازمند میرسند؟
بسیاری از منتقدان بر این باورند که بخش بزرگی از این کمکها به خزانه گروه ترورستی طالبان واریز میشود و این گروه از این پولها برای سرکوب و ترور مردم افغانستان، به ویژه نظامیان و ماموران پیشین دولت و خبرنگاران استفاده میکند. بنابراین، این کمکها نه تنها به بهبود وضعیت افغانستان کمک نمیکنند، بلکه به تقویت گروه طالبان و تداوم بحران در این کشور دامن میزنند.
کنفرانس خشونت علیه زنان در پارلمان اتحادیه اروپا تلاشی برای تغییر یا صرفاً یک ژست؟

در ۲۵ جولای ۲۰۲۵، کنفرانسی پیرامون خشونت علیه زنان در افغانستان و راههای جلوگیری از آن در پارلمان اروپا برگزار شد. در این کنفرانس، فعالان مدنی و سیاسی افغانستانی از نمایندگان اتحادیه اروپا پرسیدند که چرا به جای خروج نخبگان، به فکر نجات واقعی مردم افغانستان نیستند. زیرا یک گروه کوچک، ۴۰ میلیون نفر را به گروگان گرفته است. اما این سوال هرگز با پاسخ درستی از سوی اعضای اتحادیه اروپا مواجه نشد.
این کنفرانس و سایر تلاشهای مشابه، این سوال را مطرح میکنند که آیا این اقدامات صرفاً یک ژست برای نشان دادن همدردی با مردم افغانستان هستند یا تلاشی واقعی برای ایجاد تغییر؟
بسیاری از منتقدان بر این باورند که این اقدامات کافی نیستند و نیاز به رویکردی جامعتر و موثرتر برای حل بحران افغانستان وجود دارد.

ضرورت اتحاد و حمایت از جبهههای مقاومت
در این شرایط بحرانی، زمانیکه کشور های غربی و اروپایی به فکر مردم افغانستان نیستند، تحت نام های مختلف وقت کشی نموده و برای ادامه رژیم گروه ترورستی طالبان فرصت های را فراهم مینمایند نیاز است که رهبران پیشین افغانستان با کنار گذاشتن اختلافات، متحد شوند و از جبهههای مقاومت فعال در افغانستان، از جمله جبهه مقاومت ملی، جبهه آزادی افغانستان و جبهه بسیج ملی افغانستان، حمایت مالی و فیزیکی کنند.
همچنین، باید به وضعیت اسفناک ده ها هزار زن و مرد تحصیلکرده افغانستانی که در کشورهای همسایه و سایر نقاط جهان در بلاتکلیفی به سر میبرند، توجه شود. زبرا این افراد سرمایههای انسانی ارزشمندی برای افغانستان هستند و باید از آنها حمایت شود تا بتوانند در آینده در بازسازی کشور خود نقش ایفا کنند.

رهبرانی که میلیاردها دلار سرمایه شخصی خود را به کشورهای خارجی منتقل کردهاند، باید بخشی از این سرمایه را برای حمایت از جبهههای مقاومت صد طالبانی و کمک به مردم افغانستان اختصاص دهند. این اقدام میتواند به آزادی افغانستان از استثمار و شکنجه گروه طالبان کمک کند و زمینه را برای برقراری صلح و ثبات در این کشور فراهم سازد.
وضعیت افغانستان پس از سقوط به دست گروه طالبان، بسیار پیچیده و بحرانی است. خروج نخبگان، کمکهای مالی ناکارآمد و تلاشهای ناکافی برای مقابله با خشونت و تروریسم، این کشور را در معرض خطر جدی قرار داده است. برای نجات افغانستان، نیاز به رویکردی جامع و موثر، اتحاد رهبران، حمایت از جبهههای سه گانه فعال نظامی و توجه به وضعیت پناهندگان افغانستانی است. تنها با این اقدامات میتوان امید به آیندهای بهتر برای افغانستان داشت.