Saturday , September 13 2025
enfa
Breaking News
Home / افغانستان / طالبان؛ نرهایی با شهوتِ حیوانی و مغزِ فسیلی

طالبان؛ نرهایی با شهوتِ حیوانی و مغزِ فسیلی

مقدمه‌ای مستند و کوبنده درباره طالبان و نقض سیستماتیک حقوق زنان:

نوشته : لیلی سادات حسینی
طالبان، این گروه سیاسی-مذهبی که از دهه ۱۳۷۰ خورشیدی در افغانستان ظهور کرد‌ نه فقط به‌عنوان یک جریان نظامی، بلکه به‌عنوان نماد بارز سرکوب وحشیانه و نظام‌مند حقوق زنان شناخته شده است.

گزارش‌های متعدد سازمان ملل متحد، دیده‌بان حقوق بشر، عفو بین‌الملل و دیگر نهادهای بین‌المللی در طول سال‌ها، این حقیقت تلخ را با شواهد مستند و بی‌چون‌وچرا تأیید کرده‌اند که طالبان سیستماتیک‌ترین نقض حقوق زنان را در تاریخ معاصر رقم زده‌اند.

از ممنوعیت تحصیل دختران گرفته تا محرومیت از کار، ممنوعیت حضور در اماکن عمومی و خشونت‌های گسترده‌ی جسمی و روانی، زنان افغان تحت سلطه طالبان به‌گونه‌ای به بردگی جنسی، فیزیکی و روانی کشیده شده‌اند که نه فقط ناقض حقوق انسانی بلکه حتی فراتر از آن، به شکنجه‌های متمدنانه در جوامع مدرن شبیه است. گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۹، طالبان را متهم کرد که در مناطقی که کنترل دارند، زنان را به‌شدت محدود کرده و هرگونه صدای مخالفت یا آزادی را با خشونت پاسخ می‌دهند.

عفو بین‌الملل بارها از اجرای مجازات‌های وحشیانه نظیر شلاق، سنگسار، و اعدام‌های خودسرانه در ملاعام توسط طالبان علیه زنان خبر داده است. این اقدامات نه تنها نقض فاحش حقوق بشر، بلکه نوعی آزار روانی عمیق است که نسل‌های زن افغان را از حق ابتدایی زندگی آزاد و انسانی محروم کرده است.

از منظر قوانین بین‌المللی، کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان (CEDAW) که افغانستان نیز به آن پیوسته است، طالبان آشکارا این تعهدات را زیر پا گذاشته و با ساختارهای فکری عقب‌مانده و خشونت‌آمیز خود، چهره‌ای از دین ارائه می‌دهند که بیش از هر چیز مروج ترس، وحشت و سرکوب است. این نقض گسترده و سیستماتیک حقوق زنان، موجب محکومیت‌های شدید جامعه جهانی شده، اما متأسفانه با تداوم حضور طالبان، این جنایات ادامه یافته و زنان بیشتر از همیشه در معرض تهدید و نابودی قرار دارند.

سوالات کلیدی و تحلیلی:


۱. چرا طالبان از زن با این شدت می‌ترسد؟
آیا این ترس ریشه در سرکوب جنسی و عقده‌های روانی دوران نوجوانیشان دارد؟
۲. آیا حذف سیستماتیک زن در نظام طالبانی، شکلی از تخلیه‌ی روان‌پریشی جنسی نیست که زیر پوشش دین انجام می‌شود؟
۳. چرا در تفکر طالبانی، زن باید یا دفن شود یا تجاوز؟
این دوگانه چه چیزی درباره‌ی کارکرد شهوانی مغز فسیلی طالبان افشا می‌کند؟
۴. چگونه علم سکسولوژی، طالبان را نه‌ فقط یک گروه سیاسی، بلکه مصداق کامل یک بحران جنسی سرکوب‌شده‌ی مذهبی می‌داند؟
۵. اگر طالبان واقعاً مذهبی است، چرا رفتارهایش بیشتر به بیماران جنسی روان‌ آزار شباهت دارد تا انسان‌های معنوی؟
۶. چرا کلیپ‌های بدست آمده از طالبان نشان می‌دهد که آن‌ها وقتی نمی‌توانند شهوت خود را کنترل کنند، به حیوانات تجاوز می‌کنند و با هم به همجنس خوددر حالی که قرآن این عمل را ناپسند می‌داند؟
۷. آیا حذف زن، نماد قدرت است یا اعتراف به عجز جنسی، روانی و فکری طالبان در برابر موجودی که کامل‌تر از آن‌هاست؟

حال می‌پردازیم به اصل ریشه این مبحث…

بررسی تاریخی، روانشناسی، سکسولوژیکی، سیاسی و اجتماعی:

طالبان با ورود به صحنه سیاسی افغانستان، میراثی از خشونت، ترس و سرکوب را برجای گذاشتند که ریشه در ساختارهای عقب‌مانده فرهنگی و سیاسی دارد.
از منظر روانشناسی، رفتارهای وحشیانه و سرکوبگرانه طالبان نشانه‌های بارز آسیب‌های روانی و روان‌ پریشی است که از سرکوب‌های جنسی و فرهنگی دوران کودکی و نوجوانی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد. این اختلالات روانی، در کنار فشارهای سیاسی و مذهبی، موجب شده تا طالبان به گروهی تبدیل شوند که خشونت را نه فقط به عنوان ابزار، بلکه به عنوان ذات خود پذیرفته‌اند.

از منظر علم سکسولوژی این وضعیت را به‌عنوان نمونه‌ای از بحران‌های جنسی سرکوب‌شده تحلیل می‌کند که در پوشش مذهب، به شکل بی‌رحمانه‌ای بروز می‌کند. ترس از زن، سرکوب میل‌های طبیعی، و فروپاشی سلامت روانی باعث شده است تا طالبان به‌جای برقراری عدالت و معنویت، به سرکوب وحشیانه و جنایات خشونت‌آمیز علیه زنان و حتی علیه خود بپردازند.

از منظر سیاسی، طالبان به‌عنوان بازیگری واپس‌گرا و استبدادی، حقوق ابتدایی بشری را به قربانیان خود تحمیل کرده‌اند و از ترس و سرکوب برای حفظ قدرت استفاده می‌کنند. این گروه با حذف زنان از عرصه‌های اجتماعی و سیاسی، عملاً اعتراف می‌کند که توانایی رقابت و رویارویی با واقعیت‌های مدرن و پیچیده را ندارد.

و از منظر رفتارهای اجتماعی طالبان نیز این تصویر را تکمیل می‌کند:
انکار هویت زن، خشونت سیستماتیک، و حتی تجاوزات به حیوانات و هم‌جنس‌گرایی مخفی، همه نمایانگر فروپاشی کامل سلامت روانی در بدنه این گروه است. این اعمال نه فقط شرم‌آور، بلکه خلاف آموزه‌های واضح قرآن و احادیث است که در آن‌ها این رفتارها به صراحت مذمت شده‌اند.

اختلالات جنسی طالبانی:
تحلیل سکسولوژی: طالبان آموزش جنسی ندارند. سرکوب جنسی در دوران نوجوانی منجر به خشونت، وسواس جنسی، تجاوز، خودتحقیر و زن‌هراسی می‌شود. گزارش‌های معتبر از تجاوز به کودکان، مردان، حیوانات و حتی به هم‌نوع در میان طالبان وجود دارد. این‌ها نه پرهیز دینی، بلکه انحراف جنسی‌ای است که چون مهار نشده، در قالب “دین” توجیه می‌شود.

تحلیل جامعه‌شناختی:
زن‌ستیزی به‌مثابه ابزار کنترل سیاسی: زن برای طالب، نماد آزادی و شور است؛ پس باید سرکوب شود. حذف زن = حذف پرسش‌گری، شور زندگی، آموزش، و استقلال. طالبان جامعه‌ای می‌سازد که در آن مردها هم برده‌اند، اما به توهم سلطه دل‌خوشند.

پس در یک نتیجه‌گیری انقلابی:
ما باید دین را از چنگال نرهای شهوت‌پرست بازپس بگیریم. باید زن را به جایگاه الهی، انسانی و اجتماعی‌اش بازگردانیم نه با خشونت، بلکه با روشنگری. طالبان دشمن اسلام واقعی‌اند. دین‌شان شهوت است، نه توحید. قدرت‌شان در جهل ماست، نه در حقانیت. ما زن را آزاد می‌خواهیم، نه دفن‌شده یا غنیمت‌گرفته.

About Peshgo News

Check Also

پاکستان به آمریکا: سلاح‌های باقی‌مانده در افغانستان را بازخرید کنید

پاکستان از امریکا خواسته است تا سلاح‌ها و تجهیزات نظامی‌ای را که پس از خروج …