این نوشته بر رنج استادان زن در دانشگاه کابل میپردازد که بهطور ناگهانی و بیپاسخ از رسالت مقدس خود کنار زده شدهاند.
نویسنده در این نامه تلاش نمونه است تا رسالت خود را که سالهای سال در کنار مردان در دانشکاه کابل مصروف آموزش نسل نو بوده است و توسط گروه منفور و ترورستی طالبان به جرم زن بودن برکنار شده است را به رشته تحریر در بیاورد .

نوشته یکی از استادان دانشگاه کابل با نام مستعار- ف ن
در این روزهای سیاه و پرحسرت، واژهها دیگر تاب بیان اندوهما را ندارند و این نوشته به بیان احساسات عمیق و زخمهای روحی این زنان میپردازد.
با نگاهی به وضعیت کنونی زنان افغانستان، در این نوشته سعی میکند تا صدای خاموششدهی آنان را به گوش جهانیان برسانیم و یادآور شود که تاریخ این روزهای تلخ مردم افغانستان را هرگز فراموش نخواهد شد.
در این روزها، استادان خصوصا استادان زن دانشگاه کابل بهعنوان نمادهای علم و دانش، در سکوتی تلخ و دردناک به سر میبرند. آنها که سالها با جان و دل برای آموزش نسلهای آینده تلاش کردهاند، ناگهان و بهدلیل تصمیمات اداری ناعادلانه، از وظیفه خود کنار گذاشته شدهاند. این تنقیص، نه تنها یک تصمیم ساده اداری، بلکه تیشهای است بر ریشهی سالهایی که با عشق و وفاداری در خدمت علم و دانش و نسل آینده این سرزمین بودهاند.
این استادان، با وقار و الهامبخش، امروز در سکوتی تلخ نشستهاند و اشک میریزند. آنها به جرم وفاداری و عشق به علم، و خاصتا به جرم زن بودن از صف علم جدا شدهاند و دلشان هنوز در کنار تختهسیاههای صنف درس متوقف است. این درد، تنها درد یک نفر نیست؛ بلکه درد تمامی استادانی زن در سرزمینی بنام افغانستان است که از رسالت مقدس خود بریده شدهاند و قلبشان خون میگرید.
شماری از این استادان با فریاد میگویند، ما رفتیم، اما نه با رضایت و آسودگی. رفتیم با قلبی تکهتکه و چشمانی پر از اندوه. این رفتن، شکستن است. چه کسی میتواند بفهمد که بریدن از کار مقدسی که سالها با آن زیستهایم، چه زجری دارد؟ نپرسید از ما که بعد از رفتن از تعلیم، چه بر دلهای ما خواهد گذشت. داغ آموزگارِ بیکرسی، زصد زخـم سوزندهتر است این را کسی درک میکند که علم داشته باشد و درس خوانده باشد و یا درس داده باشد.
ما رفتیم تا باشد که تاریخ این روزهای تلخ را فراموش نکند. باشد که صدای خاموششدهی ما زنان این سرزمین، روزی در گوش انسانیت طنین بیندازد. شاید آن روز، کسی در خلوت خویش زمزمه کند که آنان که رفتند، با درد رفتند و حقشان، ماندن بود که هرگز به حق خود نرسیدند.
تاریخ این روز را بیاد خواهد گذاشت، همانطور که تاریخ سیاهی که ۲۰ سال بعد یکبار دیگر بر این سرزمین تکرار شد. زیرا گوش جهان کر است و چشم جهانیان کور. این پیام، صدای یک استاد زن در دانشگاه کابل است که امروز خبر نفکی تمامی استادان زن در این دانشگاه از سوی اداره گروه ترورستی طالبان به آنها ارسال شده است.
این نوشته، بهعنوان یک یادآوری از درد و رنج هزاران استادان و کارکنان زن در افغانستان است، فریاد مینند و قلم میرانند تا صدای آنها را به گوش جهانیان برساند و یادآور شود که حق آنها ماندن و ادامه دادن به رسالت مقدسشان بوده است نه نشستن در کنج خانه.